یکشنبه 1399/4/1
تلخ و شیرین (قسمت سوم؛ ماشین سواری)
📌 {مهاجرت باخود وقایعی میاورد که یادآوری آنان پس از سالها، خود پاسخ بسیاری پرسشهاست. در این سری از نوشته ها سعی شده به چرایی و چگونگی مهاجرت بپردازم. در لابلای این خاطرات، معدود وقایعی انتخاب شده اند که در حین تلخی، شیرینی خاصی دارند.}
ماشین سواری
👨👩👧👧 یادم میاد اولین نگاه من به مونترال / کانادا، در یک عصر تابستان از پنجره هواپیما به بیرون و دیدن مزارع بود. هر چی نگاه کردم، شهری ندیدم، با خودم فکر کردم، نکنه هواپیما رو اشتباهی سوار شدیم؟ پس مونترال کو؟ اینجا که پر از خالیه.
اونموقع ها، فرودگاه بین المللی مونترال، میرابل بود. شرط میبندم اگه زیر ۱۰ سال تو مونترال باشید، اصلا اسمش هم نشنیدید. زیر ۲۰ سال، تا حالا گذارتون هم بهش نیفتاده.
فرودگاه میرابل، یک ساعت ونیم با شهر فاصله داره.
اومدیم مونترال و مثل همه تازه وارد های دیگه مزاحم یه خانواده بسیار عزیز شدیم که آپارتمان خودشون رو با ما به اشتراک گذاشتن.
یادمون باشه، اونموقعها اگه ایمیل داشتیم، یعنی سوپر hightech بودیم. حتی گوگل هم وجود خارجی نداشت.
بگذریم.
در عرض دو روز، یه آپارتمان اجاره کردیم و یه ماشین خریدیم. یه Jetta مدل ۱۹۸۷، ده سال کار کرد که سقفش هم آب میداد به مبلغ ۱۱۰۰ دلار.
شب اول تحویل ماشین، در جبران لطفهای خانواده سیروس عزیز، میزبان ما، آنها را به خوردن پیتزا دومینو دعوت کردیم که با ماشین جدیدمون بریم پیتزا نوش جان کنیم.
دوتا خانوار با سه تا بچه، مدل ایران، سوار ماشین شدیم. توی راه من که راننده بودم، دیدم پشت سرم، ماشین پلیس آژیر میزنه. با راهنمایی سیروس خان، دوست قدیمی تر، ماشین رو کنار پارک کردم و منتظر پلیس شدم که بطرف من بیاد، چیزی که من به عمرم هم ندیده بودم. من تو ماشین بشینم، منتظر پلیس بشم!؟
افسر پلیس که به توصیف عیال، خیلی خیلی هم خوشتیپ بود، مدارک ماشین و گواهینامه رانندگی من رو خواست.
مدارک ماشینم کامل بود. ولی گواهینامه من که مال ایران و به زبان فارسی بود و عکس ۱۷ سالگیم هم روش بود رو بهش دادم.
گفت:
این چیه؟
گفتم:
گواهینامه اس.
گفت:
میدونی هفت نفر تو ماشینی که ظرفیتش پنج نفره نشستید؟
گفتم:
دو روز پیش رسیدم.
گفت:
اونوقت اولین کاری که کردی، رفتی ماشین خریدی، بدون گواهینامه کانادا، سوار ماشین شدی؟
گفتم:
بله.
گفت: تاکسی میگیرم، دو نفرتون پیاده شن. اون دونفر با تاکسی برن، بقیه با همین ماشین میتونید برید. هرچه زودتر، قبل از شش ماه هم، گواهینامه کانادا رو بگیر، آخرش هم گفت:
Welcome to Canada! 🇨🇦
شب خوبی بود، خیلی پیتزاش چسبید!
رضا پارسانژاد