ها چی شد؟ گیر افتادی؟ نگفتم از این کارا نکن خوبیت نداره؟ حالا غرشو به اون تاج الملوک خانم بدبخت نزن, تقصیر اون نیست که تو یه شبه میخوای ره صد ساله رو بری.
خب معلوم بود که استادت میفهمه که کل پروژه که تحویلش دادی تقلبیه. بنده خدا اسمش Babu هستش, خودش که ببو نیست. تا حالا کلمه plagiarism به گوشت خورده؟ اصلا تا حالا اونو رو گوگل کردی؟ آره اسدالله خان گل باقالی, اینایی که شما گرفتی, اینا خیلی وقته که پرندون.
ببین عزیز, اینجا نه روبرو دانشگاه داره که تز برات بنویسن, نه میشه مقاله فروشی تو بازار پیدا کرد. اینجا جای آدمهای سخت کوشه. 30 سانت برف میاد, حتی مهد کودک هم تعطیل نمیشه. همه زود میان و دیر میرن. اگه دنبال برعکس این قضیه هستی راه رو اشتباه اومدی.
گوش کن اسدالله خان, دستتو بذار رو زانوتو و خودتو بلند کن, به سختی کار نگاه نکن, به توان خودت نگاه کن. رک و راست بگم, اگه میتونی کار نیکو که از پر کردن میاید بکنی و پله های ترقی رو یکی یکی بری بالا, جات اینجاست. وگرنه یه دور شمسی قمری بزن و برگرد. تنها جایی که راه ترقی رو میشه با آسانسور رفت و یه شبه صاحب فوق لیسانس و لامبورگینی شد, همون مملکت آقا و آقازاده هاس. نترس اسدالله خان, کله دوباره کار میوفته. کافیه یه دوبار محکم بکوبیش به دیوار که دیگه فکر تقلب نیاد توش!
