همانند بنده، به احتمال بسیارقوی زبان غیر فارسی، زبان دوم شما هم میباشد. سخنرانی در جمع با زبان دوم، برای افرادی مثل ما بسیار سخت تر از افرادی است که با زبان اول خود سخنرانی میکنند. فرض کنید این سخنرانی یکباره و ناگهانی هم پیش بیاید.
خود را در یک سالن کنفرانس، یک کلاس درس و یا یک مراسم یادبود تصور کنید. ناگهان، از شما خواسته می شود در مورد موضوعی صحبت کنید. آیا میتوانید به یکباره از جا برخیزید و به زبانی که زبان اول شما هم نیست صحبت کنید؟ سخنرانی یکباره حتی در باره موضوعی که به آن آشنا هم هستیم سخت است. چگونه میتوانیم خود را آماده کنیم؟
در این یادداشت، سعی خواهد شد چگونگی بهبود بخشیدن به سخنرانی در جمع بخصوص سخنرانی یکباره بررسی شود.
برای پیشرفت در سخنرانی در جمع نظر شما را به نکات زیر جلب می کنم:
الف- مدیریت اضطراب: حدود 85٪ از مردم قبل از سخنرانی، اضطراب دارند. البته بنده مطمئن نیستم که 15٪ مابقی خیلی هم با خودشان صادق باشند. اینکه قبل از سخنرانی، عصبی شویم، صورتمان سرخ شود، دستمان به لرزه افتد و یا قلبمان سریع بتپد، طبیعی است. ما باید یاد بگیریم که چگونه آن را مدیریت کنیم. کلمه کلیدی در اینجا “مدیریت” است. برای مدیریت اضطراب ما میبایست:
– a اضطراب خود را قبول کنیم: خود حس داشتن اضطراب، باعث تشدید آن میشود. با پذیرش اینکه ما مانند 85٪ دیگر جامعه هستیم و در چنین شرایطی، مانند مابقی جامعه اضطراب داریم، باعث میشود که کمتر عصبی شویم. همین پذیرش طبیعی بودن منجر به عدم بالا رفتن آن میشود. فقط با تأیید داشتن اضطراب، میتوانیم اضطراب خود را تحت کنترل بگیریم.
– b به استقبال سخنرانی برویم: همانطور که همیشه به استقبال مکالمه میرویم، از اینکه به سخنرانی دعوت شده ایم خوشحال باشیم. از ما خواسته شده که در باره موضوعی صحبت کنیم. این خود جای بسی خرسندی است. ما تحت محاکمه نیستیم که بخواهیم از خودمان دفاع کنیم. همانطور که ما میتوانیم در باره موضوعی که از آن آگاهی داریم برای یک نفر بدون واهمه صحبت کنیم، حال همان گفتگوی ساده و دوستانه را برای صدها نفر انجام میدهیم. ما در واقع وارد مکالمه ای شده ایم که بجای یک نفر، صدها نفر در آن شرکت دارند.
– c صحبت خود را با پرسش آغاز کنیم: پرسش، طبیعت یک مکالمه ساده است. به یک پرسش ساده، مخاطبان خود را در یک گفتگو درگیر کنیم. یک مکالمه پرسشی از مخاطبان خود، ما را وارد یک مکالمه پرسش و پاسخ میکند. پاسخگوی این پرسش میتواند خود ما باشیم. این نوع شروع باعث می شود که برای ادامه کار کمترعصبی شویم.
⁃d از زبان محاوره استفاده کنیم: بیاید همینجا قبول کنیم که اکثر ما به زبان دوم به راحتی زبان اولمان صحبت نمیکنیم، ما کم و بیش لهجه داریم، دامنه لغاتمان محدود است. حال فکر کنید بخواهیم در سخنرانی، از لغاتی استفاده کنیم که در زبان روزمره ما نیست. این خود ما را عصبی میکند. لازم نیست از دامنه امن زبان دوم خود فاصله بگیریم. فقط کافی است خیلی راحت و با آرامش منظور خودمان را به مخاطب برسانیم. ما باید از واژگانی استفاده کنیم که با آنها راحت هستیم. عصبی شدن ما به مخاطبان ما نیز سرایت کرده و آنها را نیز عصبی میکند. نتیجه اینکه دیگر به ما گوش نمیدهند. در چنین حالتی، طبیعی است که فقط بخواهند هر چه زودتر از این شرایط غیر متعارف خارج شوند.
– eدرلحظه باشیم: نگران آینده نباشیم. اصلا لازم نیست حتی در باره چند دقیقه آینده فکر کنیم. هیچ اتفاقی نمیافتد اگر اسلاید کار نکند، ویا اگر مخاطبان به شوخی های ما نخندند، و یا مخاطبان نکته مورد نظر من را متوجه نشوند. هیچ اتفاقی نمیافتد اگر یک کلمه را فراموش کنیم. این خط فکری با پرسشهایی از قبیل “چه اتفاقی خواهد افتاد؟” ما را عصبی تر کرده و باعث می شود که کنترل خودمان را از دست بدهیم. برای اینکه در لحظه حضور داشته باشیم، میبایست تمرین کنیم. درست قبل از ارائه سخنرانی ما می توانیم فعالیتهایی را که نیاز به توجه لحظه ای ما دارد، انجام دهیم. مثلا یک پیاده روی ساده قبل از سخنرانیهای برنامه ریزی شده، و یا گوش دادن به موسیقی و تمرکز روی آهنگ، و یا شمردن اعداد از بالا به پایین، و یا تمرین صدا با گفتن کلمات تکراری سخت، مثلا “کشتم شپش شپش کش شش پا را”، البته کلمات تکراری انتخابی ما، میبایست به زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری که قرار است سخنرانی کنیم باشد. این کار باعث گرم شدن حنجره هم میشود. با هر کاری که خوشایند ماست در لحظه حضور داشته باشیم و نگران آینده نباشیم.
ب- دستور العمل اجرایی: برای تبدیل شدن به یک سخنران بهتر، میبایست اقدامات زیر را انجام دهیم:
a – سعی نکنیم عالی و به یاد ماندنی شویم: وقتی هدف عالی بودن باشد، این خود به یک معضل تبدیل میشود و معمولاً ذهن ما را اشغال کرده و عملکرد ما را کاهش می دهد. در هنر بازیگری و موسیقی، تکنیک های بازیگری یکباره و بداهه نوازی وجود دارد که میتواند به ما در انجام سخنرانی یکباره نیز کمک کند. ما نباید خودمان را بیش از حد تحت فشار قرار دهیم تا آن را “صحیح” انجام دهیم. همانطور که هیچ بازی در نمایشنامه دقیقا شبیه بازی قبل نمیشود. هیچ ارایه صحیح، غلط یا کاملی هم وجود ندارد. در واقع ما به جای حفظ کردن و تمرین یک نوع خاص سخنرانی که تکرار یک عمل تمرین شده است، ما به شرایط موجود مانند یک مکالمه پاسخ می دهیم. یاد آوری دقیق تمرین، یک واکنش است که مغز ما کاملا درگیر میکند. این عمل واکنشی، زمان بر است. معمولاً در هنگام سخنرانی همه چیز طبق برنامه پیش بینی شده ما پیش نمیرود و ما توان پاسخ صحیح و به موقع را از دست میدهیم. در عوض، بجای تکرار یک عمل تمرین شده، فقط کافی است باشرایط خود را تطبیق داده و پاسخگو باشیم. پاسخگویی اصیل تر و طبیعی تر است. اگر هدف ما عالی بودن باشد ، ما شرایط را زیادی ارزیابی کرده، با تحلیلهای تخیلی و اشغال مغز خود، در واقع در زمانی که احتیاج به یک پاسخ مناسب داریم، مغز خود را قفل شده میابیم. قرار دادن هدف عالی، خود مانعی برای رسیدن به آن خواهد شد.
b – سخنرانی را به عنوان یک فرصت و نه یک تهدید تصور کنیم: وقتی بودن با مردم را به عنوان فرصتی ببینیم ، از آن استقبال خواهیم کرد. در زمان تهدید ما خود را جمع کرده و از مردم فاصله میگیریم. در زمان سخنرانی ما نمیبایست دفاعی و عصبی باشیم.با تغییر نگرش خود، ما می توانیم یک سخنران بهتر شویم.
c ⁃ ساختاری صحبت کنیم: برای همراه کردن مخاطب با خود میبایست به روش داستانی صحبت کنیم. باید افکار خود را بصورت ساختاری ارائه دهیم. دو روش برای ساختار سازی گفتار ما وجود دارد. ساختار افکار ما میتواند با طرح “مسئله ، راه حل ، منافع” به ترتیب عنوان شود . ما ابتدا ، مشکل را توصیف میکنیم. سپس راه حل را توضیح می دهیم. در نهایت، سود آن را برای مخاطبان خود بازگو میکنیم. روش ساختار سازی دوم ارایه “چه؟ چرا؟ سپس؟” است. ما با توضیح عنوان و آنچه در ذهن ماست شروع می کنیم. پس از آن توضیح می دهیم چرا گوش دادن به این موضوع اهمیت دارد. در آخر، نقش مخاطب و مرحله بعدی برای آنها چیست را گوشزد میکنیم. گفتار دارای چهار چوب و سازمان یافته، به ما کمک می کند تا متمرکز مانده و آنچه را که میبایست به مخاطب خود منتقل کنیم.
d ⁃ با آرامش و بدون عجله، گوش دهیم: در اکثر گفتگوها، ما اغلب تا زمانی که فکر می کنیم نکته را درک کردیم به مخاطب خود گوش می دهیم و دیگر توجهی به مابقی گفتگو نمیکنیم. در واقع، از زمانی که فکر میکنیم، نکته مطرح شده مخاطب را درک کرده ایم، شروع به فکر کردن در مورد پاسخ خود می کنیم. این موضوع باعث میشود که ما حضور در لحظه را از دست بدهیم و از مخاطب خود فاصله بگیریم. این اتفاق، به خصوص در زمان پرسش و پاسخ میافتد. جایی که ما بدون توجه به پرسش و یا نکته مخاطب، پاسخ در خور نمیدهیم.
e – برای شرایط سخت آماده باشیم: ما میبایست از قبل برای موقعیت و پرسشهای سخت و نه چندان دوستانه خود را آماده کنیم. ما می توانیم با تمرین از یک پرسش خصمانه، یک فرصت برای توضیح بسازیم. درچنین شرایطی، ابتدا باید به بودن چنین پرسشی اذعان داشته باشیم. البته به هیچ عنوان نمیبایست با نامگذاری منفی چنین پرسشها و نکاتی، ذهن مخاطبان خود را درگیر مسایل ثانویه کنیم. با تأیید چنین پرسشی، گوش مخاطب را برای توضیح ما باز خواهیم کرد. در صورتی که موضع گیری دفاعی، محیط را از حالت گفتگو خارج میکند. به عنوان مثال، در زمان پرسش و پاسخ، وقتی با یک پرسش غیرمطلوب با ادبیات نه چندان دوستانه روبرو میشویم، ابتدا بدون خصمانه نامیدن پرسش، دوباره پرسش را با زبان دوستانه تری مطرح میکنیم. حال، به خود این امکان را میدهیم که به یک پرسش سخت ولی دوستانه پاسخ دهیم. با تغییر کلمات، ما از این فرصت استفاده می کنیم تا وارد یک گفتگو شده و پاسخ خود را با یکی از ساختارهای مطروحه بالا توضیح داده و مخاطب را درگیر مکالمه کنیم.
از یاد نبریم که برای تبدیل شدن به یک سخنران بهتر، باید با ایجاد شرایط مختلف، تمرین کنیم. با تمرین، ما هر روز بهتر و بهتر میشویم. از تکنیک های بازیگری و بداهه نوازی در موسیقی نیز در تمرینهای خود میتوان استفاده کرد.
این یادداشت با اقتباس از کارگاه آموزشی ارائه شده توسط آقای متیو آبراهامز ( (Mr. Matthew Abrahamsدر اکتبر سال 2014 در دانشکده کارشناسی ارشد دانشگاه استانفورد تهیه شده است.
نویسنده:
رضا پارسا نژاد،
Reza Parsa Nejad, PhD
May 1، 2020

