دوستی احساس خود را چنین توصیف میکرد که چند بار در هفته ، او به طور ناگهانی با دلتنگی برای خانه قبلی خود مورد حمله احساسی قرار میگیرد و حتی درد را احساس میکند. خاطراتی از دوستان قدیمی، بازی های ورزشی و فوتبال، گردو فروش کنار خیابان و حتی بوهای شیرین و مطبوع پاییز در جاده و صدای جریان رودخانه برایش تجدید میشود. آیا دوست من افسرده است؟ یک پزشک سوئیسی بنام Johannes Hoffer، در قرن هفدهم نوستالژی را چنین توصیف میکند که نوعی نارسایی روحی و جسمی در سربازان است که آنان را مشتاق به بازگشت به خانه میکند. اما دوست من نمی خواهد به هیچ کجا برگردد – نه به ایران، نه به شهر مادری خود و نه هیچ کجای دیگر – او میخواهد همین جا بماند و اصرار دارد که بیمار نیست. در واقع احساس دلتنگی باعث میشود که او احساس کند زندگی او ریشه و استمرار دارد. این باعث میشود احساس خوبی نسبت به خود و روابطش داشته باشد. احساس دلتنگی، در واقع احساس تعلق را به زندگی او میدهد و به او قدرت می دهد تا به جلو برود. تحقیقات نشان داده است که دلتنگی با تنهایی ،کسالت و اضطراب مقابله می کند. این باعث می شود که مردم نسبت به غریبه ها سخاوتمندانه تر و مهربانتر رفتار کنند. زوج ها هنگام به اشتراک گذاشتن خاطرات نوستالژیک خود، احساس نزدیکی و خوشبختی می کنند. در روزهای سرد، مردم از دلتنگی استفاده می کنند تا به معنای واقعی کلمه احساس گرمتر شدن کنند. از طرف دیگر، نوستالژی جنبه دیگر دردناک هم دارد – این یک احساس تلخ است – اما زندگی را دارای معنی میکند و ترس از آینده را از افراد میگیرد. هنگامی که مردم با شوق از گذشته صحبت می کنند ، آنها به طور معمول به آینده اعتماد میکنند و خوش بین تر می شوند. نوستالژی ما را کمی انسانی تر می کند. ما از خاطرات و خانواده و خانه خود برای گذراندن اوقات سخت استفاده میکنیم. از قرن نوزدهم تا همین اواخر، نوستالژی یا دلتنگی به عنوان یک بیماری که مخصوص مهاجران بوده تصور میشده و به آن “روان پریشی مهاجران” لقب داده بودند. آن را نوعی “مالیخولیا” و “اختلال” طبقه بندی میکردند. اما وقتی بسیاری روانشناسان شروع به مطالعه دقیقتر دلتنگی کردند، دریافتند که این احساس دلتنگی در سراسر جهان رایج است و مخصوص مهاجران نیست. حتی کودکان هم با عشق و علاقه خاطرات جشن تولد خود و تعطیلات را بیاد میاورند. از ویژگی های دلتنگی میتوان یادآوری در مورد دوستان و اعضای خانواده، تعطیلات، عروسی ها، آهنگ ها، غروب خورشید، دریاچه ها، کوهها، جاده ها و داستان های مربوط به آن را نام برد. افراد دلتنگ، تمایل دارند که شخصیت اصلی داستان شوند که در جمع دوستان و خانواده اوقات را به خوشی میگذراندند. اکثر افراد حداقل یک بار در هفته نوستالژی را تجربه می کنند و تقریباً نیمی از آنان، سه یا چهار بار در هفته این احساس به آنان دست میدهد. این احساس اغلب با افکار منفی و احساس تنهایی همراه میشوند که احساس ناخوشایند “دلتنگی” است. در بین مهاجرین، موارد حاد نوستالژی و دلتنگی، بیش از سایرین یافت میشود. در موارد حاد، افراد فقط در گذشته زندگی میکنند. رضا پارسانژاد
|

