چرا از آجیلها نمیخوری؟ از آب گذشته اس. پرتقال پوست بکنم؟ صد سال به این سالها, چه عجب از این طرفها؟ … و کلی تعارف دیگه. آره عزیز الان ایران پر از کفشهای براقه که تو این خونه میره نو پا, دو دقیقه بعد تو اون خونه در میاد. اینجا کمتر از این خبرهاس. ما که وقت واسه دید و بازدید نداریم. آخه اینجا که ملتش نمیدونن عیده و نوروز اومده. در عوض ما هم مهمونی های نوروزی داریم که دوست و آشنا رو فله ایی دید میزنیم. دم بانی هاش گرم.
چرا از آجیلها نمیخوری؟ از آب گذشته اس. پرتقال پوست بکنم؟ صد سال به این سالها, چه عجب از این طرفها؟ … و کلی تعارف دیگه. آره عزیز الان ایران پر از کفشهای براقه که تو این خونه میره نو پا, دو دقیقه بعد تو اون خونه در میاد. اینجا کمتر از این خبرهاس. ما که وقت واسه دید و بازدید نداریم. آخه اینجا که ملتش نمیدونن عیده و نوروز اومده. در عوض ما هم مهمونی های نوروزی داریم که دوست و آشنا رو فله ایی دید میزنیم. دم بانی هاش گرم. ببین اسدالله خان, ما که داریم هر سال یه کوچولو هم شده نوروز رو به دوستای فرنگیمون معرفی میکنیم. شما هم بیا و هر دفعه یه چندتا از رفیق رفقای خودت رو تو این مهمونی های ایرونی دعوت کن. کفشون میبره از بس که حال میکنن با نوروز. خداییش این مهمونی های نوروزی مونترال حرف نداره. عینهو عروسی میمونه بدون عروس و داماد! البته اگه شما میخوای نقش داماد رو بازی کنی, بفرما knock yourself out ! حالا سیب رو گفتی, موندم سمنو و سنجد رو چه جوری میخوای ترجمه کنی؟ میگم یه زنگ به خانم یکتا بزن اسدالله خان!
