مقدمه: پاسخ ساده است، توجه کسانی که آنها را کامل نمیشناسند به شباهت آنها معطوف میشود، ولی کسانی که ایشان را کامل میشناسند، تفاوتها را بیش از شباهتها میبینند. این مطلب فقط در مورد دوقلوها صادق نیست و در بسیاری موارد دیگر هم صدق میکند. به طور کلی، وقتی شناخت کامل نیست، دیدن جزییات مشکل است. دو مثال: دوم، آیا تابحال شما را یونانی، عرب، اسپانیایی و یا ایتالیایی خطاب کرده اند؟ در صورتی که ما خود، در بیشتر موارد چنین اشتباهی نمیکنیم. با این مقدمه، میخواهم آرزویی را مطرح کنم که احتمالا دست نیافتنی است. در بهترین حالت، تحقق آن بسیار سخت خواهد بود. هرچند، آرزو بر جوانان (قدیم) عیب نیست! اصل داستان: جزییات و تفاوتهایی از قبیل اقوام ایرانی، عقاید، آداب، فرهنگها و بسیاری تفاوتهای دیگر که ما را از هم تمیز میدهد. بنده هیچ اشکالی در این جزییات و تفاوتها نمیبینم چراکه رشد از تفاوتها سرچشمه می گیرد. در حقیقت، این تفاوتها به تعداد افراد جامعه ایرانیان کانادا میتواند باشد که به خودی خود یک ارزش محسوب میشود. اما، آیا دیگران هم ما را همان قدر متفاوت از هم میبینند؟ و یا شباهتهای ما (که شاید حتی از چشم ما پوشیده شده) بیشتر مورد توجه آنهاست؟ به نظر من، ما بیشتر از آنکه خود بخواهیم، از نظر دیگران، شبیه هم هستیم و در بسیاری موارد مورد قضاوت قرار میگیریم. متاسفانه، تصور قالبی یا stereotype یک واقعیت تلخ در بسیاری جوامع است و کانادا هم از این قاعده مستثنی نیست. و اما آرزو: آرزوی اینکه دیگران، همه ما را با جزییات بشناسند، امری محال است. رضا پارسانژاد
|

